حدیث سرو

دل نوشته های یک طلبه

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۱ ثبت شده است

شاه کار خلقت

آیا خدا هم عاشق می شود؟ آیا کسی وجود دارد که خدا هم مثل ما از چشم و ابرو، دست و زبان و اعضا و جوارحش تعریف کند؟ اصلاً شده خدا دنبال راضی کردن کسی باشد؟ سؤالات عجیبی است ولی حقیقت این است که جواب این سؤالات مثبت است! واقعاً خدا از تو خوشش آمده بود. آری! او حقیقتاً تو را دوست داشت و عاشقت شده بود! و تو دوست داشتنی ترین انسان نزد خدا هستی! چه عنایت و لطفی به تو داشت!

آری! تو را دوست داشت که به جانت سوگند یاد می کرد: لَعَمرُک حجر/ 72؛ به جانت سوگند.

از شدت حب و علاقه به تو بود که به شهری که در آن بودی سوگند یاد می کرد: لا أُقسمُ بهذا البلدِ بلد/ 1؛ قسم به این شهر مقدس[ = مکه].

حتی در کودکی هم تو را دوست داشت: أَلم یجدکَ یتیماً فآوی ضحی/ 6؛ آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟!

همیشه به صورت ویژه ای تو را در نظر داشت و می خواست جلوی چشمش باشی: فإنک بأعیُننا طور/ 48؛ تو در حفاظت کامل ما قرار داری!

اصلاً خودش را بادی گارد و محافظ مخصوص تو کرده بود: والله یعصمکَ من الناس مائده/ 67؛ خداوند تو را از ( خطرات احتمالی) مردم، نگاه می دارد.

هر کاری داشتی فوراً انجام می شد: ألَیس الله بکافٍ عبدهُ زمر/ 36؛ آیا خداوند برای ( نجات و دفاع از) بنده اش کافی نیست؟

دوست نداشت حتی لحظه ای، بله، حتی لحظه ای اندوهگین شوی و زود سر صحبت را با تو باز می کرد تا احساس نگرانی ات برطرف شود: و لقد نعلمُ أنّک یضیقُ صدرُک بما یقولون حجر/97؛ ما می دانیم سینه ات از آن چه آن ها می گویند تنگ می شود( و تو را سخت ناراحت می کنند).

حتی لحظاتی هم که به خواب می رفتی چون دلش برای صدایت تنگ می شد، صدایت می زد و بیدارت می کرد: یا أیها المُزّمّل قم اللیل إلاّ قلیلاً مزمل / 1-2؛ ای جامه به خود پیچیده! شب را، جز کمی، به پا خیز!

پیوسته به دنبال راضی کردن تو بود: لعلّک ترضی طه / 130؛ باشد که ( از الطاف الهی) خشنود شوی!

آن قدر دردانه اش بودی که حتی وقتی به تو طعنه می زدند و بر قبله ات ایراد می گرفتند قبله ات را تغییر داد تا راضی شوی: فلَنُولینّک قبلًه ترضاها بقره / 144؛ اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی، باز می گردانیم.

در هر حالی که می خواست خودش را به تو نزدیک کند، حتی در شادی هایت: إنّا فتحنا لک فتحاً مبیناً فتح/1؛ ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم.

از بس دوستت داشت، خواست تنها انسانی باشی که این قدر به او نزدیک شدی: فکان قابَ قوسین أو أدنی نجم / 9؛ تا آن که فاصله او( با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود.

یک کار استثنایی کرد. یک وسیله مخصوص به نام « براق» برایت فرستاد و تو را با لشکری از خاصان درگاهش، با سلام و صلوات نزد خودش به معراج برد: سبحان الّذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی اسراء/ 1؛ پاک و منزه است خدایی که بنده اش را در یک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی - که گرداگردش را پر برکت ساخته ایم- برد. اصلاً او مگر خدای همه مردم و همه چیز و همه کس نبود ولی در سراسر قرآنش خودش را بیش تر خدای تو خواند آنجا که 230 مرتبه گفت: ربک؛ خدای تو.

آن قدر عشقش گذاخته و لبریز شده بود که از اعضا و جوارحت هم تعریف می کرد: وجهک بقره/ 144؛ جمالت. لسانک قیامت / 16؛ زبانت . عینیک حجر / 88؛ چشمانت. یدک اسراء/ 29؛ دستت.

پیوسته می خواست به نوعی در لا به لای آیه ها از تو تعریف و تمجید کند: و إنک لعلی خُلُقٍ عظیمٍ قلم/ 4؛ و تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری!

اصلاً دوست داشت همه مثل تو باشند تا لایق محضر او شوند: لقد کان لکم فی رسول الله أُسوةٌ حسنهٌ احزاب / 21؛ مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود.

این همه به تو لطف داشت، ولی باز هم می خواست بیش تر دلت را به دست بیاورد: و لسوف یعطیکَ ربُّک فترضی ضحی / 5؛ و به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی!

همیشه هدایای گران بها و پر ارزش را در بسته های کوچک و چشم نواز می گذارند. وقتی خواست به تو هدیه ای بسیار مهم و ذی قیمت عطا کند، در کوچک ترین سوره قرآن، کوثر را به تو داد، یعنی فاطمه: إنا أعطیناک الکوثرَ کوثر/1؛ ما به تو کوثر[ خیر و برکت فراوان] عطا کردیم!

هر کاری می کرد تا احساس سختی و سنگینی نکنی: فسنُیسّره للیُسری لیل/ 7؛ ما او را در مسیر آسانی قرار می دهیم!

برای این که بدانی همیشه هوایت را دارد گفت: من پشتت هستم: یا أیها النبیُّ حسبک الله انفال/ 64؛ ای پیامبر! خداوند برای حمایت تو کافی است.

وقتی دشمنان خبیث تو را دیوانه خطاب کردند و گفتند: إنک لمجنونٌٍ حجر/6؛ مسلماً تو دیوانه ای! زود پشتت در آمد و گفت: به لطف الهی تو مجنون نیستی: ما أنتَ بنعمهِ ربّک بمجنونٍ قلم/2؛ که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی. وقتی به حضرتت گفتند: لست مرسلاً رعد/43؛ تو پیامبر نیستی، زود به هواخواهی ات درآمد و گفت:إنک لمن المرسلینَ یس/3؛ که تو قطعاً از رسولان ( خداوند) هستی. وقتی به والامقامی چون تو نسبت شاعری و خیال بافی دادند و گفتند: لشاعرٍ مجنونٍ صافات / 36؛ شاعری دیوانه، زود جواب شان را داد و گفت: و ما علمناهُ الشعرَ و ما ینبغی لهُ یس/69؛ ما هرگز شعر به او[ پیامبر] نیاموختیم، و شایسته او نیست( شاعر باشد). وقتی دشمنان کوردل و هواپرست و بی عقل تقاضای عذاب از آسمان کردند، می خواست عذاب شان کند ولی مگر می شد! چون تو در میان شان بودی از عذاب کردن شان منصرف شد: و ما کان الله لیعذبَهُم و أنتَ فیهم انفال/ 33؛ ولی ( ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آن ها را مجازات نخواهد کرد.

حال ابولهب های زمانه هر چه می خواهند بگویند ، بگویند ! به راستی که تو شاه کار خلقت او بودی و آن قدر دوستت داشت که تا ابد خود و ملائکه اش و مؤمنین را مأمور به درود و صلوات بر تو کرد: إن الله و ملائکتُهُ یُصلوُن علی النبی یا أیّها الذین آمنوُا صلُّوا علیه و سلّموا تسلیماً احزاب/ 56؛ خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می فرستد؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم( فرمان او) باشید. اللهم صل علی محمد و آل محمد.

 

۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
الاحقر العبد

پهلوان زنده رو عشقه !


سلام 
عادت کردیم توصیه های اخلاقی علمای فقید رو ببینیم ، حالا ایندفعه گفتم توصیه های اخلاقی یه مرجع زنده رو بذارم !
11-2-1388: توصیه به قرائت قرآن
همه تان از امروز تصمیم بگیرید: هر روز به قدری که برایتان میسّر است قرآن بخوانید، اما به این کیفیت، یعنی از اول که شروع می کنید نصف جزء، یک جزء، هر چه توانستید. نیت کنید این قرآن برای امام زمان، و این هر روز ترک نشود، خلاصه خودتان اهل فهمید، اگر دوره سال هر روز، آن هم قرآن را... چون عزیزتر از قرآن پیش امام زمان گوهری نیست، این قرآن را که کلام الله است، تلاوت کنید، آن هم هدیه به او کنید، اینها همه در دفتر شما ثبت می شود، شب قدر که ورق تقدیر من و تو را، سرنوشت دنیا و آخرت ما را به دست او دادند، وقتی دید دوره سال تو با نماز آنچنان بودی، قرآن را اینچنین خواندی، آن هم برای او خواندی، حالا فکر کن خودت، ببین آن وقت همچو کریمی که تمام عالم بر سر سفره او نشسته اند، چه خواهد کرد با این کسی که یکسال اینچنین کرده؟ 
ران ملخی را هدهدی پیش سلیمان برد، دست به سرش کشید، این تاج بر سر هدهد تا قیامت در نسلش ماند، حالا یک دوره سال قرآن بخوانی، هدیه به امام زمان بکنی، آن سلیمانی که هزارها سلیمان گدای درگاه اویند، با من و تو چه خواهد کرد؟ 

31-3-1389: مزد و پاداش این مراقبت
این حدیث، حدیثی است که شیخ انصاری، فقیهی مثل او در معضل ترین مسئله در دماء بر طبق سند این حدیث فتوا می دهد. این حدیث، کلمه فصل است، گفت: یابن رسول الله، من ماه رمضان ختمهای قرآن کردم، یک ختم قرآن برای جدت پیغمبر، یک ختم قرآن برای جدت امیرالمؤمنین، یک ختم قرآن برای جده ات حضرت زهرا، تا رسید ختم قرآنی برای تو کردم یا ابا الحسن، ما لی بهذا؟ آیا برای من در قبال این عمل چیست؟ این حدیثی است که گوهر قرائت قرآن را به آخر مرحله می رساند. ما لی بهذا؟ در مقابل این عمل برای من چیست؟ امام فرمود: "لک بذلک أن تکون معهم[یوم القیامة]". اصلا خود من الان که می گویم، متحیّرم. فرمود: جزای تو که قرآن خواندی، ختم قرآن را هدیه کردی به رسول خدا، به علی مرتضی، جزای تو این است که با او باشی و از او جدا نشوی. این مرد، فقیه است، وقتی این کلمه را شنید مبهوت شد، گفت: لی هذا بهذا؟ در مقابل این، این برای من است؟ معیّت، آن هم با خاتم، با سید اوصیاء؟ سه مرتبه امام فرمود: "نعم، نعم، نعم" بله، بله، بله، جزای تو این است که با او باشی[در روز قیامت].

دیدار با دانش آموزان1387: توصیه به قرائت سوره توحید
... به دیگران هم سفارش کنید، نماز صبح را که خواندید، یازده بار سوره (قل هو الله احد) را بخوانید، وقت خواب هم یازده بار این سوره را بخوانید، بین روز هم که بیکارید، راه می روید، این سوره را بخوانید، شما جوانها از حالا شروع کنید، بعد روحتان می شود اکسیر احمر، یک روز می بینی شب شده، صد تا سوره (قل هو الله احد) خواندی، آن وقت این صد تا سوره چه می کند؟ اولا: به حکم روایات متعدده هم از طرق عامه، هم از طرق خاصه، قرائت یک سوره (قل هو الله احد) ثلث تورات، ثلث انجیل، ثلث زبور، ثلث قرآن، حساب می شود، آن وقت سه سوره که خواندی، خدا به رحمت واسعه اش اجر تورات و انجیل و زبور و قرآن را به تو می دهد، این سوره را بخوانید، شروع کنید از امروز، همه را هم هدیه به امام زمان کنید، آن هدیه به امام زمان اثرش این است، که این سوره دیگر رد نمی شود. 

18-05-1387: توصیه به قرائت قرآن و سوره یس
سعی کنید هر روز بدون استثناء یک قسمت از قرآن را بخوانید، حداقل پنجاه آیه، اگر بخوانید، ده برکت در دنیا و آخرت نصیبتان می شود. از امروز شروع کنید هر روز یک سوره یس بخوانید چون ایام، ایام امام زمان است، آن سوره یس را که هر روز می خوانید، هدیه کنید به خود امام زمان. ان شاء الله با این برنامه هم سعادت دنیاتان تأمین می شود و هم سعادت آخرت تان. 

3-10-1387: توصیه به قرائت قرآن
سعی کنید حتما بعد از نماز صبح دعای عهد را بخوانید که آخر مفاتیح است. آن دعا توسل به ولیّ عصر است. امام زمان شماها را کمک می کند. هر روز هم ترک نکنید. روز یا شب یک قسمت قرآن را بخوانید. نصف جزء، یک جزء، هرچه بیشتر بهتر، آن را هم هدیه کنید به خود امام زمان. خواه ناخواه ممکن نیست دست شما را نگیرد. تقدیم به او بکنی آیا ممکن است او چشم از تو بردارد؟
۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
الاحقر العبد

روزی !


‏‏وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا‏
این آیه در اصل رمز تمام درآمد و روزی طلبه است !
بله تعجب نکنید ، قصه روزی طلبه ها قصه غریبی است ! اصلا فرق طلبه با یک کارمند یا یه بازاری همینه ! یه بازاری یا کارمند به خاطر رئیسش و مدیرش کار نمیکنه ، یعنی عاشق چشم ابروی صاحب کار که نیست ! به خاطر درآمدش کار میکنه ! ولی قصه طلبه ها خیلی فرق میکنه ، قصه طلبه ها از این قراره که یه آقا دارند که آنقدر دوستش دارند و به اون عشق می ورزند که حاضرند یه عمر نوکریشو کنند ! دیگه براشون مهم نیست که آقا کم حقوق میده یا زیاد ! دیگه براشون مهم نیست که وقتی نوکر آقاشون هستن باید از کلی از تفریحات و دیگر کارهای معمولی مردم پرهیز کنند ! دیگه براشون مهم نیست که یه سری مردم عادت دارند با متلک ها و ناسزاهای گوناگون از نوکرهای این آقا پذیرایی کنند !
خلاصه فرق اساسی طلبه ها با بقیه مردم همینه ، مردم دیگه اول ماه که میرسه حسابشون رو لیست میکنن ، یه طرف خرجاشون یه طرف دخلشون ، آخرش هم همیشه کم میارن یا اگه کم هم نیارن کلی مشکل دارند که زندگی بهشون تلخ میشه ، ولی برای طلبه ها قصه فرق میکنه اونا نه میدونن دقیقا چقدر درآمد دارند و نه میدونن چه خرجهایی خواهند داشت یه جورایی همه امورات مربوط به روزی رو سپردن دست آقا و اربابشون و اطمینان هم دارند که بهترین ارباب عالم رو دارند حالا اگه یه مدت روزیشون کم شد زندگی بهشون تلخ نمیشه چون هر چه از دوست رسد نیکوست !
خلاصه دنیای طلبگی دنیای عشق بازیه ، دنیای آزادگیه !
آره آزادی از بزرگترین دغدغه های بشری ، آزادی از تعلقات دنیوی ، آزادی از حرف های مردم ، آزادی از ...
اصلا اگر طلبه از همون اول طعم " من حیث لا یحتسب " رو نچشیده باشه با چه رویی میتونه بالا منبر به مردم بگه آهای ملت اینقدر دنبال دنیا ندوید ، روزی رسون خداست !
و من الله توفیق .
۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
الاحقر العبد