بر آتش دل، آبی نشان، ای روزگار شیعه که تلخی غیبت به کام داری!

روشن شو، ای فانوس چشم عاشقان آل یاسین! نهان شو در سینه، ای غم! خنده نگاه مهربان حسن بن علی علیه‏السلام را در طلوع آفتاب امروز دیده‏ام. کرامت نامش را در بارش ستاره‏های دیشب نیوشیده‏ام.

باده‏ام ده، ای امید؛ ساغرم را مشکن، ای غم که بوی کرامت پسر فاطمه، شادی آسمانیان را وعده داده است.

به خانه فاطمه خوش آمدی!

آرام بگیر در آغوش فاطمه! بگذار بوی یاس آمدنت را حس کنم. آرام بگیر تا صدای قلبت به قلب فاطمه، جان بدهد! تنهایی خاک مدینه را از دل فاطمه ببر! لختی از گریه دست بردار، کودک دلفریب خانه علی!

بوی پدرم از تو به مشام می‏رسد.

 

جلوه کرامت خدا، جلوه جمال محمد به خانه تنهایی فاطمه، به دنیای غربت خوبان خوش آمدی!

اگر تو نبودی...

اگر تو نبودی، کدامین سرو را به قامت قیامت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله تشبیه می‏کردند و شاعران، با کدامین واژه، مهربانی یاس را صدا می‏کردند و آسمان، ماه را با کدامین نام به میهمانی ستاره‏ها می‏خواند؟

سرور جوانان بهشت! اگر تو نبودی، نامه زیبارویان را چه کسی مهر تأیید می‏زد و کدامین معنی، واژه عطای بی‏منت را دلالت می‏کرد؟ ای دلیل عشق‏ورزی شیعه، ای مظلومیّت عشق در مغاک عقل!

زمین، تو را کم داشت